آدرس جدید ما بخاطر فیلترشدنمان

بازداشت انبوه در تهران از بعد از انقلاب سال 1979

همسر محمد قوچانی در مصاحبه با روز:

حنای اعترافات دیگر رنگی ندارد

با مریم باقی دختر عمادالدین باقی و همسر محمد قوچانی، روزنامه نگاری که همزمان با موج بازداشت های پس از انتخابات، دستگیر شد، در مورد وضعیت او در زندان گفت و گو کرده ایم. خانم مریم باقی با اشاره به اینکه قوچانی در سلول انفرادیست،این برخورد را نمونه«بارز شکنجه»خوانده است.

این مصاحبه را در پی می خوانید.

از زمان بازداشت آقای قوچانی با او تماسی داشته اید؟

بله، در تماس کوتاه تلفنی که با منزل داشت خبر داد که در بازداشتگاه 209 در سلول انفرادی نگهداری می شود وبرخلاف آنچه در آیین نامه بازداشتگاههاو زندان هاو نیز اسناد بین المللی حقوق بشر آمده، نه تنها از داشتن کتاب و روزنامه و رایو و تلویزیون محروم است بلکه از داشتن هر نوع ارتباطی با جهان خارج هم محروم است؛بجز یک تماس که با منزل داشته. و این نوع بازداشت از نظر قوانین و مقررات داخلی و بین المللی یعنی "ایزوله" کردن فرد؛این کار خصوصا درباره کسی که ادعا می شود متهم است مصداق بارز شکنجه محسوب می شود.

در تماس تلفنی چه گفت؟

گرچه او برای آسوده کردن خیال ما می گفت حالم خوب است اما اغلب همکاران او شاهد هستند که در چند روز پیش از بازداشت به شدت از درد کلیه رنج می برد و وقتی در تماس تلفنی اش گفت سنگ دفع کرده است ما می توانستیم حدس بزنیم در سلول دچار چه شرایط سختی بوده است. آقای قوچانی گفت هرچه در بیرون فضا تندتر شود فشار در اینجا روی ما بیشتر می شود. این تنها جمله ای بود که توانست بگوید و هر کسی می تواند مفهوم آن را درک کند.

خبرگزاری فارس روز شنبه نوشت محمد قوچانی به مسائلی اعتراف کرده است اما درباره اینکه چه اعترافی کرده، چیزی ننوشته بود. شما خبری مبنی بر اینکه او برای اعتراف تلویزیونی تحت فشار باشد، دارید؟

از مجموع قرائن بر می آید که نه تنها برای آقای قوچانی، که برای همه افراد بازداشت شده، قصد فشار برای اعترافات فرمایشی در کارست، اما این کارها بی نتیجه است و این حنا دیگر رنگی ندارد و همه عقلای عالم می دانند کسی که ظرف مدتی کوتاه و آنهم در زندان و در سلول متحول می شود، معنایش چیست. ما هیچ نگرانی در این زمینه نداریم چون بر فرض اینکه چنین جو سازی هایی صحت داشته باشد غیر از قوانین عادی داخلی و قوانین بین المللی طبق اصل 38 قانون اساسی اعتراف تحت فشار از سوی هرکسی باشد اعتبار و ارزشی ندارد؛ در عین حال ما این حرف ها را جنگ روانی علیه زندانی ها و خانواده هایشان و علیه اصلاح طلبان می دانیم.

به این ترتیب با آقای قوچانی ملاقات هم نداشته اید؟

متاسفانه تاکنون اجازه ملاقات نداشتیم و اصلا چرا ملاقات؟ باید کسانی که برخلاف قانون بازداشت شده اند آزاد شوند. حتی امکان اخذ وکیل هم نبوده است که وکیل بتواند به ملاقات آنها برود. حداقل انتظاری که همه خانواده ها دارند این است که زندانیان از حق ارتباط منظم با خانواده برخوردار باشند. اگر مسئولان این کارها، روزی گذر خودشان به این زندان ها بیفتد می فهمند که این حداقل ها چقدر مهم است.

برای آگاهی از وضعیت همسرتان به کجا رفته اید و چه نتیجه ای گرفته اید؟

آقای قوچانی روزنامه نگار شناخته شده ایست که قلم او و روزنامه های تحت مدیریت اش برای ایران و برای نظام موجب افتخار بوده است؛ اما او 12 روز است بدون هیچ توجیه و توضیحی در بازداشت، آنهم در سلول انفرادی به سر می برد در حالی که اغلب همکاران او شاهد بودند که در روزهای پیش از بازداشت از درد کلیه به شدت رنج می برد و در سلول انفرادی از درد سنگ کلیه به خود پیچیده است. من هم با توجه به شرایط سخت موجود نامه هایی را تسلیم مقامات و مسئولان پارلمانی و قضایی کرده ام. اگر نتیجه ای نگیرم این نامه ها را انتشار عمومی می کنم و هر اقدام دیگری هم که لازم باشد انجام می دهم. رادیو و تلویزیون ما که در اختیار دیگران است، اما اگر حتی یک نفر هم صدای مظلومیت ما را بشنود یک نفر است. آقای قوچانی در ایام انتخابات، چه قبل و چه بعد از آن، هیچ کاری جز روزنامه انجام نداده و ادامه بازداشت او هیچ توجیه منطقی، قانونی، شرعی و انسانی ندارد.

به عنوان سخن آخر؛ چه انتظاری از عاملان این دستگیری ها دارید؟

اصلا انتظار زیادی نداریم. ما می خواهیم به قوانین خودشان پایبند باشند. ما می خواهیم در مورد همه افراد بازداشت شده به گونه ای رفتار نکنند که بذر کینه را بکارند، ما می خواهیم مصالح ملی و اجتماعی را در نظر بگیرند. در مورد آقای قوچانی هم همه مسئولان سیاسی و امنیتی با کارهای قلمی و مطبوعاتی او آشنا هستند و به انحا مختلف همه نخبگان او را بخاطر کارهای حرفه ای اش تحسین می کنند و به خوبی می دانند او فقط یک روزنامه نگار محقق است و نباید پای او را به مسائل دیگر بکشانند. آقای قوچانی چنان در خواندن و نوشتن و در این زمینه پرکار بود که دوستان او همیشه به او انتقاد می کردند که تک بعدی است. حتی خیلی ها تعجب می کنند که او که از موفق ترین سردبیران مهم ترین نشریات در چند سال اخیر بوده، هنوز ایمیل هم ندارد و گواهینامه رانندگی هم نگرفته و تاکنون از کشور خارج هم نشده است. این مسئله به خاطر این است که او فقط به روزنامه و کتاب خواندن و نوشتن فکر می کند و خود را از روابط اضافه دور نگاه می دارد؛ حتی به ندرت مصاحبه می کند، آن هم با نشریات داخلی و می گوید ترجیح می دهد بنویسد تا مصاحبه کند. به همین خاطر است که مطمئنم آنانکه او را بازداشت کرده اند هیچ اتهامی علیه او ندارند و به دلایلی که به خود آقای قوچانی مربوط نمی شود او را گرفته اند. لذا دوباره تاکید می کنم این رفتارها برخلاف قانون و شرع است و انتظار دارم آقای قوچانی هرچه زودتر آزاد شود و فشار بر خانواده ما که سال هاست جریان دارد بالاخره پایان یابد.




دوشنبه ۸ تير ۱۳۸۸
گزارشي از کریستین ساینس مانیتور

بازداشت انبوه در تهران از بعد از انقلاب سال 1979

دن مورفي

ارعاب مخالفان با بازداشت خانگي یا محکومیت هاي سخت در ایران تازگی ندارد. اما سرکوب اخیر شهروندان که نسبت به نتیجه انتخابات که به سود محمود احمدي نژاد اعلام شده است، خشمگسن هستند از بعد از انقلاب اسلامي در سال 1979، سابقه نداشته است.

به دلیل کتک زدن و شلیک کردن به سمت معترضین نتیجه انتخابات 12 ژوئن که به نظر موثر واقع شده است، اکثر خیابان هاي اصلي شهر هاي بزرگ ایران در روزهاي آخر هفته ساکت بود و درحالیکه احمدي نژاد و طرفدارانش قصد دارند پیروزیشان را محکم کنند، موج دستگیري ها کند تر شده است.

روز شنبه آزانس خبري فارس نیوز که طرفدار دولت است، گزارش داد که هشت کارمند ایراني سفارت بریتانیا در تهران به دلیل دست داشتن در اغتشاشت بازداشت شده اند. وزیر امورخارجه بریتانیا، دیوید میلیبند، این بازداشت را "آزار و ارعاب" توصیف کرد و افزود که این ادعا که فارت بریتانیا به گونه در پشت پرده اعتراضات بوده است، کاملا بی اساس است.

کارکنان سفارت بریتانیا هم در مراکز بازداشت سرتاسر کشور به جمع 40 نفره روزنامه نگاران و صد ها دانشجوي معترض، اساتید دانشگاه و فعالان سیاسي پیوستند.

نیروهاي بسیج، که از وفاداران تندرو ترین روحانیون ایران هستند، به خانه کساني که از پشت بام هایشان فریاد "الله اکبر"- نوعي اعتراض که در دوران انقلاب بکار گرفته مي شد- سرمي دهند حمله مي کنند و آنان را دستگیر مي کنند.

بابک رحیمي، استاد دانشگاه سن دیه گو در کالیفرنیا و متخصص امور ایران که به تازگي از سفرش به ایران بازگشته است مي گوید:« مقیاس دستگیري ها بسیار بالا است" او در سال 1982، بعد از اینکه پدرش به دلیل فعالیت هاي سیاسي اعدام شد، از ایران رفت. او مي گوید:« آخرین سرکوب ها مربوط مي شود به شورش دانشجویان در سال 1999 اما در آن زمان فقط دانشجو ها معترض بودند. حالا، صحبت از سیاستمداران سطح بالاي اصلاح طلب و بیش از 40 روزنمه نگاراست؛ همه در خطر هستند».

رهبران سیاسي را از حامیانشان دور کرده اند

تریتا پارسي و رضا اصلان، دو استاد دانشگاه که متخصص مسائل ایران هستند، روز جمعه در گزارشي در مجله سیاست خارجي نوشتند که مشخص است که رژیم به هدف کوتاه مدت خود که همان خنثي کردن توانایي هاي رهبر مخالفان، میر حسین موسوي، براي برقراري ارتباط با معترضین و شاید بدل شدن به رهبري که قادر به تغییر حکومت باشد، شده اند.

آنها نوشته اند:« یک منبع نزدیک به موسوي مي گوید که اولین و دومین حلقه اطرافیان موسوي دستگیر شده اند یا در حبس خانگي هستند. خود موسوي هم ارتباط محدود شده اي با اعضاي تیم و طرفدارانش دارد. فقدان رهبري در خیابان هاي شهر مشهود است، جایي که معترضین تظاهرات مي کنند اما با کمبود راه کار و خط مشي مواجه هستند».

دولت دائما قصد القاي این موضوع را دارد که اعتراض علیه انتخابات توسط انگلیس و آمریکا طراحي شده است و مخالفان سیاسي اش را ابراز اصلي قدرت هاي خارجي مي دانند و این شامل معترضین و موسوي است.

احمد خاتمي- فرد نزدیک به احمدي نژاد و رهبر ایران، آیت الله علي خامنه اي- در نماز جمعه معترضین را محارب به خدا نامید که این جرمي است که طبق قوانین اسلامي مجازات آن اعدام است. او گفت:« من خواستار تنبیه شدید اغتشاش گران بدون هیچ رحمي هستم تا درس عبرتي براي دیگران باشد».

با وجود اینکه موسوي درمیان کساني بود که باعث سقوط شاه و ایجاد حکومت اسلامي شدند و با شخص خمیني کار مي کرد و در دهه هشتاد نخست وزیر ایران بود، اما خواهان اصلاحات در ایران است. او در نامه اي خطاب به طرفدارانش نوشت:« من آگاهم که این خواسته قانوني شما هیچ ربطي به گروهي که به قداست سیستم جمهوري اسلامي باور ندارند، ندارد».

بازداشت اتباع بیگانه

درمیان بازداشت شدگان خارجي ها هم دیده مي شوند، ایاسون اتاناسیادیس، مازیار بهاري ایراني تبار، مستند ساز و گزارشگر نیوزویک و اردشیر ارجمند، مشاور موسوي، دیده مي شوند.

فرانک اسمیت، از کمیته دفاع از روزنامه نگاران گفت که آقاي اتاناسیادیس با سفیر یونان و خانواده اش دیدار کرده است و بزودي آزاد مي شود.

اما آقاي اسمیت بطور عمومي درباره وضعیت روزنامه نگاران گفت:« این وسیع ترین سرکوبي است که تا به حال به یاد مي آورم، من ده سال است که این سمت را دارم. میزان دستگیري ها بشدت بالاست. در حال حاضر تعداد روزنامه نگاران بازداشت شده در ایران از همه جاي دنیا بیشتر است».

آقاي رحیمي معتقد است که دستکم در گذشته زندان مخالفان رژیم مشخص بود. اما دوستان او در تهران گفته اند که از وضعیت بسیاري از زندانیان بي خبرند.

او مي گوید:« شرایط شبیه به ناپدید شدن افراد در دوران دیکتاتور شیلي، آگوستو پینوشه، در دهه هفتاد است ما هیچ چیز از وضعیت مکاني که در آن زنداني شده اند نمي دانیم. یکي از کساني که دستگیر شده و آزاد شده بود به من گفت که در زیر زمین بزرگ وزارت کشور زنداني شده بودند. یک روزنمه نگار دیگر هم زماني که بسیجي ها براي دستگیر کردنش به خانه اش رفته بودند، پنهان شده بود و حتي همسرش هم از او خبر ندارد. پیام هایي که این روزها دولت نمي فرستد به شدت مافیایي است:" ما تو و خانواده ات را دستگیر خواهیم کرد».

0 نظرات:

ارسال یک نظر